روبان صورتی

روبان صورتی

روزنوشته های همسر زنی از روزهای آغازین مشخص شدن ابتلا به سرطان
روبان صورتی

روبان صورتی

روزنوشته های همسر زنی از روزهای آغازین مشخص شدن ابتلا به سرطان

برجهای لرزان

برشی که روی بدن مریم برای برداشتن توده ها زده اند قطعا بیش  از پانزده سانتی متر است... 

امروزصبح  کمی از شرایطی که خودم و خانواده ام در آن قرار گرفته ایم، احساس  استیصال کردم. مریم را بخشیدم. دیشب با قرص خواب خوابش برد.

امروز وقتی مادرم گفتم تصمیم دارد با بابا به شهر خودمان برود  و برگردد، گریه ام گرفت و مریم هم صبح را با گریه شروع کرد ...

به مریم گفتم من و تو متل برجهای لرزانی هستیمکه به هم تکیه دادیم تا فرونریزیم و خانواده مان پابرجا بماند، اگر هر کداممان کم بگذاریم، مقاومت نکنیم کل مجموعه از بین می رود. 

48

میزان ترشحات خروجی در درنها برای شب دوم 48 بود.

خدا شاهد است مه سعی کردم برای مریم ذره ای کم نگذارم. 

مریم خیلی درد داره... 

این که حق داره سر کوچکترین کمبود یا نابسامانی، حال  اطرافیانش را خراب کنه یا نه رو نمی دونم!! ؟

فقط می دونم به خاطر قرص ناپروکسن که فراموش کردم تهیه کنم، حالمو خراب کرد... ظاهرا ناپروکسن تنها مسکنی هست که خون را رقیق نمی کنه...

مریم به خاطر همین فراموشی همه چیزو همه مارو زیر سوال برد. 

فشار درده، اما درد این روزهای من کم نیست....

یعنی می. تونم طاقت بیارم روزهای سخت تر رو؟

امروز وقتی دقایقی از خونه بیرون رفتم دیدم داره زار می زنه...  دلم می سوزه، خیلی هم دوسش دارم، اما طاقتم.... 

درد، درد و نگرانی

امروز صبح وقتی سروش را به مدرسه رساندم در برگشت یک ریز از فکر درد مریم گریه می کردم...

خیلی نگرانم 

شرایط 

درد مریم

بچه ها

فشار روی همه مون...به قول مریم خدایا سخت ها را برامون آسان کن

سوزش زخمهای عمل، حمل درن، یبوست وحالت تهوع از جمله مشکلات مریم هست. 

زری ، المیرا

زهرا با زری خواهر مریم آدم خاصیه.... بگذریم!

روز قبل  عمل زنگ. زده بود گ اعلام کرده بود مامانشو خواب دیده که با تشر ازش خواسته جویای احوال مریم بشه.

این یعنی پدر و مادر فوت شده ی مریم نگرانشن...

مثل پدر و مادر من که چند روزه جانفشانانه سعی می کنند شرایط خوبی رو برای مریم و ما فراهم کنند.

نکته جالب دیگه  شکی هست که همسر کوچکترین داداشم کرده  و با گریه می. گه احساس می. کنم برای یکی تون اتفاقی افتاده... 

درد و درن

مریم دختر مقاومی هست. 

اما امروز درد می کشید مه البته بعد از عمل طبیعیه.

ترشحات جمع شده در درن را اندازه گیری کردیم که 65 میل شد.

دکتر گفت که حداقل تا شنبه بایددرتها وصل باشه و البته این مریمو اذیت می کنه....

درنها طوری به مریم وصل شدهمه رو به پایین هست و این ظاهرا نکته ی مثبتی هست. 

مریم کمی عصبی و بی حوصله شده که به خاطر دردها و نگرانی نراحل درمانی هست. 

دعا کنید دوستان.