-
بیمارستانیم...
یکشنبه 19 آذر 1402 10:05
دکتر امروز پنج نوبت عمل داده و مریم نفر پنجم هست. به گمانم حداقل تا ساعت سه عمل نخواهد شد. وقتی پیامک اظهارنامه بیمه امد شوکه شدم. هزینه ها واقعا کمرشکن است، اما سلامتی و حیات عزیزان، بالاتر از هر چیزیست.... امیدوارم با دل خوش از بیمارستان یاس سپید خارج شویم.
-
ژن، زمان
یکشنبه 19 آذر 1402 06:47
دیروز که برای معاینه پیش دکتر رفتیم علت ظهور کنسر در مریم علیرغم لایف استایل سالم ورزش کردنش را پرسیدم و دکتر گفت که دلایل ژنتیکی می تواند مهمترین دلیل بروز سرطان باشد و البته این به این معنی نیست که از نسل اول( پدر و مادر) به ارث برده بلکه می تواند به چند نسل قبل برگردد... دکتر گفت که خوشبختانه مریم بروز توده را زود...
-
مریم فردا عمل دارد
شنبه 18 آذر 1402 20:41
خیلی عجیب از سه دکتر دیگر( دکتر سراوانی، دکتر نگهی و دکتر رامش عمرانی پور) به دکترعباس علی بخشی رسیدیم... و خیلی عجیب قرار است مریم فردا عمل کند. در مطب از دستمزد های عجیب و غریب دکترها می گفتند... سعی کردم بهترین دکتر، بهترین بیمارستان و..... برای مریم تدارک بیینم، امیدوارم خدا هم کمک کند و بهترین نتیجه حاصل شود....
-
بی زر
جمعه 17 آذر 1402 12:30
چند روز قبل، خانم بی زر پرستار بابای مریم( که اردیبهشت همین امسال مرحوم شد) تماس گرفت و گفت بابای مریم به خوابش آمده و از او خواسته احوال مریم را بپرسد... برایم جالب بود... خدایی پدر و مادر ما هم برایمان کم نگذاشته اند... خدای را شکر
-
مراحل درمان
جمعه 17 آذر 1402 12:14
یا من اسمه دواء و ذکره شفا مریم باید در اولین فرصت توده را بردارد. متوجه زخمی روی بدنش شدیم که البنه شاید ناشی از خراش تستها باشد. به صورت غریبی دکتر زن پسر عمه ی مادرم که به خاطر فراگیر شدن سرطان از شیراز جواب شده بود( از او قطع امید کرده بودند) و به لطف خدا و معالجه ی این دکتر درمان شده بود ( دکتر ارش جنابیان) به ما...
-
نتیجه بیوپسی آمد...
جمعه 17 آذر 1402 12:07
بعد از حدود بیست روز کشدار و کج دار و مریز و انجام تستهای تکمیلی ، بالاخره پریروز رفتم و جواب تست نمونه برداری را گرفتم. متاسفانه جواب نشان داد مریم سرطان سینه ی گرید 1 از نوع هورمونی دارد. از درب بیمارستان گاندی تا درب خانه پشت موتور بلند بلند زار می زدم. خوشبختانه یکشنبه گذشته پدر و مادرم به تهران آمدند و مریم هم...
-
نشانه ها
یکشنبه 5 آذر 1402 18:52
مدتی بود مریم با رنگ پریده، بی حالی، بی حوصلگی مفرط، مشکلات در دفع و.... روبرو بود. سالها از مریم می خواستم تستهای معمول زنانه از جمله پاپ اسمیر و مامو گرافی را انجام بدهد، اما گویی از خود غافل بود و این تاخیر و بی تفاوتی برای ما گران تمام شد... بسیار عجیب است که یک زن تحصیلکرده ی 44 ساله اولین ماموگرافیش را در این سن...
-
شروع
یکشنبه 5 آذر 1402 18:42
من سعیدم. شوهر مریم. زندگیمان عاشقانه شروع شد. در وبلاگی تمام ماوقع زندگیمان از روزهای اول اشنایی را تبت کردیم. متل هر زندگی دیگر در کنار هم روزهای گر از شادب، غم، استرس ، آسایش ش و همه ی مختصات یک زندگی معمولی را داشتیم. سه سالیست از شهر خودمان شیراز، به پایتخت مهاجرت کردیم، تصمیمی که با هم گرفتیم ودالبته هر گاه به...