روبان صورتی

روبان صورتی

روزنوشته های همسر زنی از روزهای آغازین مشخص شدن ابتلا به سرطان
روبان صورتی

روبان صورتی

روزنوشته های همسر زنی از روزهای آغازین مشخص شدن ابتلا به سرطان

رها کنیم درمانو؟

گاهی که فشار روی مریم بیشتر می شه،

مثل   الان که بدنش حساسیت ریخته و متورم شده و حسابی درد می کنه،..

مریم برای دقایقی می‌گه درمانو رها کنیم....


امشب چهره ی پسر کوچکم نشونش دادم و به شوخی گفتم دوست داری این پسرو نامادری بزرگ کنه؟

بغض کرد و گریه ش گرفت و گفت نه!؟


دیروز رفتیم  ویزیت   بین شیمی دوم و سوم،

دکتر تاکید کرد با هر بروز تب و لرزی در این ایام باید به بیمارستان مراجعه کنیم. چون نشانه ی عفونته و با گلبول‌های سفید پایین، خیلی خطرناکه...

تو مطب با یه خانم که شیمی و رادیو تراپیش تموم‌شده بود صحبت کردم، از سختیهای شیمی‌ششم به بعد گفت.... ریختن مژه و بدن درد و سوختن دست و پا از درون و ....

اما‌واقعا هر بدنی شرایط خاص خودشو داره...


نظرات 2 + ارسال نظر
یک دوست چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 21:52

سلام
خواهر منم داشت. اما خوب شد. الان بچه هاش بزرگ شدن. مادربزرگ شده. اما همیشه تحت مراقبت پزشکه. چیزی که کمکش کرد نه بدنش بود نه پزشکش. روحیه قویش بود که از توکل به خدا گرفته بود. براشون دعا میکنم
ان شالله شفا رو از امام زمان میگیرن
یاعلی

سید حمید حوائجی چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 21:52 http://hamidhavaeji.blogsky.com

سلام. برای مریم خانم آرزوی سلامتی دارم. ان‌شاءالله شاهد بهبود کامل حالشان باشیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد