به وضوح پیرتر شدم، ََتوی آینه خودمو دیدم، ناخودآگاه این کلمات توی ذهنم جاری شد:
دردت زمستونه ،نشونده برف روی موهام
ابر بهاره که می باره از تو چشمام
پاییزه توی صورتت، خشکیدی انگار
من روزهای گرم تابستونو می خوام